بیستون


این سنگ نگاره در طول زمان تکمیل شد. در آغاز داریوش تنها به نقوش فوق به جز نقش «سکونخا» اکتفا کرد. در این زمان تنها به نقر نبشته ای کوتاه به خط میخی عیلامی در فضای بالای سر خود فرمان داده بود. در این نوشته داریوش به معرفی خود و خاندانش می پردازد و در حقیقت با این نوشته مشروعیت خود را اعلام می کند. پس از آن شرح فتوحاتش را به خط میخی عیلامی در سمت راست سنگ نگاره و در مرحله بعد با خط میخی بابلی در سمت چپ سنگ نگاره نقر می کند. در مرحله نهایی نیز در زیر نقوش برجسته، شرح فتوحاتش را به خط میخی و به زبان فارسی باستان نقر می کن.

هنوز سنگ تراشان هخامنشی در حال نوشتن خطوط بر سینه کوه بودند که سکاها دوباره سر به شورش گذاشتند. داریوش در سال 519 ق.م سکونخاشاه سکاها را شکست داد و این رویداد را بی درنگ به سنگ نبشته اضافه کرد. چون جایی برای اضافه نمودن تصویر شاه سکایی باقی نمانده بود، داریوش دستور داد تا بخشی از تن عیلامی را پاک و آن را در سمت چپ قسمت پایین، کنار متن فارسی باستان از نو نقر و به جای تن عیلامی، تصویر سکونخا را حجاری کنند.

در این سنگ نبشته، داریوش ابتدا به معرفی خود و خاندانش می پردازد و سپس واقعه قتل گیومات مغ را که پیس از مرگ «کمبوجیه» سلطنت را نصب کرده بود، شرح می دهد. پس از آن به شرح جنگ هایی که بر ضد بزرگان و امرای یاغی کرده بود، می پردازد و در خاتمه به هر کس که این کتیبه بزرگ را محو کند، نفرین می کند.

 

نقش برجسته هرکول:

این نقش برجسته دوره اشکانی که در سال 1337 ش به هنگام احداث جاده همدان – کرمانشاه شناسایی شدف مرد نیرومند کاملاً عریانی را نشان می دهد که در زیر سایه درختی بر روی نقش شیری لم داده است. او به آرنج چپ تکیه داده و در دست چپ پیاله ای دارد و آن را نزدیک صورت خود نگه داشته است و دست راست خود را روی پای راست قرار داده و پای چپش را تکیه گاه پای دیگرش کرده است.

در پشت سر این شخصیت، کتیبه و نقش هایی حجاری شده است. این نقش ها شامل درختی است که بر شاخه آن کمان دان و تیردانی اویزان است و در کنار درخت گرز مخروطی شکل گره داری نقش شده است. کتیبه به خط یونانی، در هفت سطر بر روی لوحی – شبیه به شکل معابد یونانی (سنتوری شکل) – نوشته شده است. مضمون این کتیبه چنین است: « به سال 164 ماه پانه موی هرکول فاتح درخشان به وسیله هیاکنیتوس پسر پانیتاخوس به سبب نجات کل آمن فرمانده کل این مراسم بر پا شد».

 

نقش برجسته مهرداد دوم:

این نقش برجسته دوره اشکانی که در پایین نقش برجسته داریوش اول در کوه بیستون دیده می شود، از دوران مهرداد دوم به یادگار مانده است و به سال های 123 تا 110 ق.م تعلق دارد. در این صحنه، در برابر مهرداد دوم چهار نفر از ساتراپ های محلی به ترتیب اهمیت و جایگاه در پشت سر هم قرار دارند؛ نیم رخ آنها به سوی مهرداد و نیمی از صورت مهرداد نیز به طرف آنها است. مهرداد دست راست خود را به حالت احترام بالا برده است. نفر اول، «گودرزاول» ساتراپ ساتراپ ها است. طبق اسناد بابلی، این شخص در اواخر حکومت مهراد دوم، شریک سلطنت او بود و پس از مهرداد جانشین او شد. نام نفر دوم کاملاً محدود شده است و چون لقبی برای او ذکر نشده، احتمال می رود یکی از شاهزادگان موروثی باشد که بدون ذکر لقب، نام برده می شدند. در دست راست این شخص، شییء شبیه جام دیده می شود. نفر سوم «میترادات» است. لقب او در این کتیبه «پپیس تومینوس» به معنی مورد اعتماد شاه آمده است. در دست وی تصویر «نیکه» (الهه پیروزی) دیده می شود که حلقه روبان داری در دست دارد. نفر چهارم «کوفاساتس» نام دارد و لقب ندارد. این نقش برجسته ها در حقیقت واگذاری قدرت از طرف مهرداد را به هر یک از این بزرگان نشان می دهد.

متأسفانه قسمت مهم ایننقش برجسته در سده هجدهم میلادی جهت نوشتن وقف نامه شیخ علی خان زنگنه – صدر اعظم شاه سلیمان صفوی – تخریب شد. این متن حاکی از وقف عایدات دو دهکده برای مخارج ونگه داری کاروان سرای بیستون است.

 

نقش برجسته گودرز در بیستون:

قسمت شرقی نقش برجسته مهرداد دم، بر روی همان صخره نقش گودرز دوم اشکانی 51-46م) همراه با کتیبه ای به خط یونانی حجاری شده است. این نقش برجسته، صحنه پیروزی گودرز دوم را بر رقیبش مهرداد نشان می دهد. بر اساس نوشته های «تاسیت» مورخ ارمنی، مهرداد یکی از شاهزادگان پارتی که در دربار «کلاودیوس» امپراتور روم پرورش یافته بود، به تشویق امپراتور برای تصاحب تاج و تخت به ایران لشکر کشید ولی مغلوب گودرز دوم شد. شخصیت اصلی این صحنه گودرز سوار بر اسب است و با نیزه ای به سوی دشمن حمله برده و او را از اسب سرنگون ساخته است. در بالای سر گودرز، الهه نیکه با تاج گلی در دست در حال پرواز است. در پشت سر این دو، یک سوار نیزه به دست خیز برداشته است و در پایین آن نیز سوار دیگری دیده می شود.

این نقش برجسته دارای کتیبه ای به خط یونانی است. مضمون کتیبه چنین است: «مهرداد پاری گودرزشاه شاهان، پسر گیو».

 

نقش برجسته بلاش:

در دامنه کوه بیستون و در قسمت شمال شرقی نقش برجسته گودرز، تخته سنگی به شکل چهار ضلعی نامنظمی دیده می شود و در سه طرف آن نقوش حجاری شده قرار دارد. نقش میانی، «بلاش» شاه اشکانی را به حالت تمام رخ با گردن بندی بر گردن و کمربندی به کمر نشان می دهدد. لباس او از پایین به بالا تنگ و چسبان است و شلوار گشادی که در قسمت مچ پا بسته شده، به تن دارد. این شخص پیاله ای در دست چپ گرفته و دست راست را به طرف آتش دان دراز کرده است. بر روی این آتش دان، کتیبه ای به خط پهلوی اشکانی به این مضمون نقر شده است: «این پیکره ولخش شاهنشاه پسر ولخش شاهنشاه نوه».

به علت محو بودن آخر کتیبه، مشخص نیست که این تصویر متعلق به کدام بلاش است. در سمت چپ نقش بلاش، بر ضلع دیگر تخته سنگ، نقش دیگری دیده می شود. بیننده تصور می کند این شخص در حال گام بر داشتن به طرف شخص میانی است. این شخص دارای لباسی شبیه شاه اشکانی است. وی دست راست را به طرف بالا گرفته و یک شیی در دست دارد. در سمت راست نقش میانی، سومین نقش حجاری شده است. این شخص نیز در حال حرکت به سوی شخصیت میانی است. او نیم تنه ای – تا روی زانو – بر تن و کمربندی به کمر دارد. دست چپ او دیده نمی شود و شیی در دست راست دارد.

 

فرهاد تراش:

این صفحه به طول دویست و عرض سی متر در دامنه کوه بیستون، در فاصله سی صد متی جنوب نقش برجسته داریوش اول تراشیده شده است. در دامنه این صفحه، سکویی قرار دارد. در جلوی این سکوی خاکی دیواری به طول یک صد و پنجاه متر ایجاد شده است. این دیوار با استفاده از بلوک های سنگی تراشیده و لاشه سنگ به همراه ملاط گچ ساخته شده است. بر روی برخی از این بلوک های سنگی و نیز برخی از سنگ های پراکنده اطراف آن، علایم سنگ تراشان ساسانی به اشکال مختلف نقش شده است. در دو طرف این صفحه تراشیده، چند سکوی پله دار خشن در سنگ کنده شده است. این سکوها برای نشستن به هنگام تراشیدن دیوار صفحه استفاده می شد. بر روی این صفحه تراشیده، اثر قلم های سنگ تراشان و همچنین گودی های مخصوص قرار دادن گوه های چوبی جهت برش سنگ ها به وضوح دیده می شود.

وجود سطوح ناصاف و سکوهای روی صفحه نشان می دهد که این صفحه ناتمام رها شده است، ولی بخش های فوقانی آن تقریباً رو به اتمام بوده است. در دامنه این صفحه تراشیده و بر روی صفه خاکی حجم زیادی از بلوک های سنگی، سنگ های کنده شده از کوه، ساقه ستون و پایه ستون های نیمه کاره دیده می شود.

اگر چه اهالی محل معتقدند این صفحه تراشیده اثر «فرهاد سنگ تراش» است که از عشق شیرین ملکه خسرو پرویز کوه را به همان گونه که فردوسی و نظامی گفته اند، تراشیده است؛ ولی شواهد باستان شناختی نشان می دهد منظور از پرداختن این صفحه، نوشتن و نمایاندن یک واقعه تاریخی مهم بوده و این صفحه توسط خسرو پرویز – شاه ساسانی – ایجاد شده است. از سنگ های کنده شده برای ساختن بناهایی چون پل خسرو، کاخ خسرو استفاده کرده اند. تمام این بناها نیز مانند صفحه تراشیده فرهاد تراش، نیمه کاره رها شده و هرگز تکمیل نشده اند.

 

بنای بیستون:

این بنای تقریباً مستطیل شکل در جهت شرقی – غربی در شمال کاروانسرای صفوی بیستون و رو به روی فرهاد تراش، در زیر جاده قدیمی همدان – کرمانشاه قرار دارد. این بنا از دو بخش تشکیل شده است: بخش شرقی به ابعاد 85×80 متر، دیوارهای پیرامونی به عرض 40/2 متر دارد. ورودی این بنا در ضلع شرقی است. بخش غربی به ابعاد 44×55 مترف از طریق یک ورودی به بخش شرقی مرتبط می شود. این بخش در حقیقت حیاط خلوت مجموعه را شکل می دهد. نمای روکار دیوارهای بنا به وسیله بلوک های سنگی تراشیده و قسمت داخلی دیوارها با لاشه سنگ و ملاط گچ ساخته است. در دیوارهای بیرونی این بنا به فواصل معین، پشتبندهای مستطیل شکلی به طول متوسط 10/3 متر ایجاد شده است. بر روی برخی از بلوک های سنگی این بنا، نشانه هایی از حجاران ساسانی دیده می شود. کاوش های باستان شناختی نشان می دهد این بنا در دوره ساسانی به صورت نیمه کاره رها شد و در آن زمان فقط دیوارهای پیرامونی آن ساخته شد. مورخین اشاره می کنند که خسرو پرویز قصد داشت این کاخ را تکمیل کند. در دوره ایلخانی با ساخت شصت و چهار اتاق در داخل بنا، از آن به عنوان کاروانسرا استفاده شده است.

نیایشگاه مادی بیستون:

در زیر کتیبه و نقش برجسته داریوش اول در بیستون، بقایای یک بنای سنگی دیده می شود. این بنا صفه ای به بلندی یک و نیم متر است و به صورت خشکه چین با سنگ های نتراشیده، ساخته شده است. بر روی این صفه، راهرویی به عرض یک و نیم متر و درازای هفت متر وجود دارد که بنا را به دو بخش تقسیم می کند. در انتهای این راهرو، ارتفاع به ابعاد 5/3×5/6 متر قرار دارد. دو طرف پهنای اتاق را شکاف کوه و انتهای آن را دیواری به عرض یک و نیم متر و طول پنج و نیم متر مسدود می نماید. در کاوش های باستان شناختی این بنا، قطعه سفال هایی به دست آمد که با سفالینه های مادی شناسایی شده از «گودین تپه» کنگاور و «نوشیجان» ملایر قابل مقایسه است. کاوشگران این بنا را نیایشگاهی از دوره ماد می دانند. از دیگر بناهای این محوطه تاریخی می توان به کاروانسرای ایلخانی، کاروانسرای شاه عباسی، پل خسرو و پل بیستون اشاره کرد که قبلاً توضیح داده شد. همچنین غارهای تاریخی مرخول، مرتاریک، شکارچیان، مردو در مر آفتاب نیز جزء این محوطه است.


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: